فرمانده سپاه تهران:آمریکا دیگر قدرت جهانی نیست
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۱۴۵۹۰
به گزارش تابناک، سردار حسنزاده فرمانده سپاه تهران بزرگ گفت: از سالهای گذشته پیشبینی میشد که با قدرتمندترشدن انقلاب اسلامی و ایران عزیزمان، ایران قوی، ما به یک نقطه اوج درگیری با نظام سلطه، آمریکاییها و رژیم صهیونیستی برسیم. وضعیتی که امروز در آن قرار داریم همان نقطه اوج درگیری است.
وی افزود: مقام معظم رهبری اخیرا در دانشگاه افسری فراجا فرمودند که این غائله، فتنه و جریانسازیها از ناحیه آمریکاییها و رژیم صهیونیستی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرمانده سپاه تهران بزرگ اعلام کرد: از آن روز تا به امروز رژیم صهیونیستی نه در خاک خود و نه در دریا آرامش ندارد، اگر به اخبار دقت کنید در اکثر روزها بین ۵ تا ۱۰ عملیات علیه رژیم صهیونیستی در خاک خود و بیرون از خاک خود، انجام میشود.
سردار حسنزاده ادامه داد: امروز قدرت آمریکاییها رو به افول بوده و قدرت انقلاب اسلامی و ایران اسلامی رو به افزایش است، آمریکاییها در تلاش هستند به همه جوانان ما و دنیا القاء کنند که اتفاقات اخیر حاصل قدرت و توانمندی آنها است.
وی با بیان اینکه آمریکاییها قبل از فتنه جهانی اخیر اعلام کردند که هیچ راهی غیر از جنگ و عملیات روانی علیه مردم و جوانان ایران اسلامی برایشان باقی نمانده است، تصریح کرد: آنها میخواهند از این طریق ادراک مورد نظر خود را بسازند و براساس آن جامعه ایران را به بیثباتی برسانیم تا به زعم خود یک پروژه براندازی را دنبال کنند.
فرمانده سپاه تهران بزرگ افزود: آمریکاییها اعلام کردند که در مقابل ایران و انقلاب اسلامی کاری از آنها ساخته نیست، در اسنادی که چند سال پیش خودِ آمریکاییها صادر و به رئیسجمهور خودشان دادند، گفته شده اگر انقلاب اسلامی از مرز ۴۰ سالگی عبور کند شما دیگر قادر به نابودی آن نخواهید بود.
سردار حسنزاده با اشاره به تلاشهای دشمنان مبنی بر عدم رسیدن انقلاب اسلامی به ۴۰ سالگی، بیان کرد: آمریکاییها به شدت تلاش کردند که انقلاب اسلامی ما ۴۰ ساله نشود و این موضوع را به طور رسمی در بسیاری از تریبونهای خود اعلام کردند، اما به فضل الهی و برکت خون شهدا انقلاب اسلامی ۴۰ ساله شد و آنها که گفته بودند ما نمیگذاریم مردم ایران جشن چهل سالگی خود را ببینند، جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین جشن پیروزی انقلاب اسلامی برگزار شد.
وی ادامه داد: طبق اسناد آمریکاییها، آنها معتقدند که دیگر قدرت جهانی نیستند و قدرتشان رو به افول است، در حالیکه قدرت انقلاب اسلامی و ایران اسلامی رو به تزاید است. این در راستای سخنان مقام معظم رهبری است که سه اتفاق بزرگ در آینده رخ میدهد که یکی از آنها انتقال قدرت از غرب به آسیا است و رخ خواهد داد.
فرمانده سپاه تهران بزرگ با اشاره به بخش دیگری از اسناد آمریکاییها، گفت: آمریکاییها در این اسناد به مسئولان خود تأکید میکنند که اگر تا سه سال دیگر یعنی سال ۲۰۲۵ نتوانید قدرت خود را بازیابی کنید، نه تنها قدرت جهانی نیستید، بلکه نمیتوانید به عنوان یک قدرت در جهان حضور پیدا کنید، به همین دلیل، آمریکاییها تا ۳ سال دیگر بیشتر فرصت ندارند و در فتنه اخیر تعجیل کردند.
سردار حسنزاده ادامه داد: آمریکا دیگر قدرت جهانی نیست، زیرا قدرت جهانی براساس تعاریف خودشان قدرتی است که اراده خود را طراحی، عملیاتی و رسماً از قبل اعلام کند، یعنی عملیات را در تاریخی که اعلام میکند، اجرا کرده و با مدیریت صحنه نبرد آن را به نفع خود پایان بدهد، اما ما تعریف دیگری از قدرت داریم و امام، مقام معظم رهبری و آموزههای دینی ما این را به آموختند که قدرت جهانی است که برگرفته از قدرت الهی باشد و قدرتی است که بسترساز ظهور خواهد بود.
فرمانده سپاه تهران بزرگ با بیان اینکه آمریکاییها ۵۵ هزار میلیارد دلار برای ایجاد رسانه در کشورهای عربی و اطراف ما هزینه کردند که عملیات و فتنه عظیم اخیر را هدایت کنند، تصریح کرد: رهبر انقلاب فرمودند هنرشان این است که با رسانههایی که مبالغ بسیاری برای آنها هزینه کردند به جوانان یاد بدهند در شیشهای بنزین بریزند و با گذاشتن تکهای پنبه بر سر آن ایجاد آتشسوزی کنند، این قدرت نیست بلکه نشانه قدرت رو به افول است و طبق فرموده رهبر انقلاب این قدرت در حال انحطاط است.
وی ادامه داد: قدرت حاج قاسم سلیمانی و ایران اسلامی که فلسطینیهایی که با سنگ از خود دفاع میکردند آموزش داد که موشک بسازند، انبار و نگهداری کنند و در زیر سیستم فنی سنگین رژیم صهیونیستی که همه جا را رصد میکند این موشکها را شلیک کرده و بر روی سر رژیم صهیونسیتی بریزند.
فرمانده سپاه تهران بزرگ با بیان اینکه ما امروز در یک نقطه درگیری نهایی با رژیم صهیونیستی هستیم، تأکید کرد: برخی میگویند، چون ما مواضع انقلابی داریم و انقلابی عمل میکنیم آنها با مشکل دارند، اما رهبر انقلاب فرمودند که اینگونه نیست، دشمنی با ایران اسلامی برای این است که ایران به ایران قوی تبدیل نشود، اصلا به تاریخ انقلاب اسلامی بازنمیگردد و به سالهای قبل و موقعیت کشورمان باز میگردد.
سردار حسنزاده افزود: رهبر انقلاب اشاره کردند که کشورمان در چهارراه جهان قرار دارد و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مورد تهاجم و تهدید بوده است. خرمشهر که در دفاع مقدس از ما گرفتند و حدود یک سال بعد از دشمن باز پس گرفتیم طبق تاریخ دو یا سه بار دیگر نیز تصرف شده است. بوشهر ما را پرتغالیها تصرف کردند و انگلیسیها و آمریکاییها نیز به نحو دیگری این کار را انجام دادند.
وی در بخش دیگری از سخنانش افزایش روزافزون دشمنی آمریکاییها با انقلاب اسلامی را نقطه قوت و افتخار آن دانست و تأکید کرد: دشمن میخواهد نقاط قوت ما را با اجرای عملیات روانی در ذهن مردم به نقاط ضعف خود تبدیل کند.
فرمانده سپاه تهران بزرگ با اشاره به بودجههای تخصیص یافته از سوی آمریکاییها برای مقابله با انقلاب اسلامی، گفت: آمریکاییها بر مبنای نظریه «آیزنهاور» چندین سال است که بودجههای بسیاری علیه ایران هزینه کردند تا قوی نشویم که برخی اوقات این بودجهها از بودجه سالانه کشورمان نیز بیشتر است.
وی افزود: امروز ایران قوی است و تعاملاتش با سایر کشورها توسعه پیدا میکند. امروز کشور شما قدرت منطقهای است و نفوذ قدرت کشور شما در جهان تأثیرگذار است. این همان نقطهای است که آیزنهاور گفت از آن بترسید و گفت اگر این اتفاق رخ بدهد دیگر جای امنی برای غرب روی کره زمین وجود نخواهد داشت. آمریکاییها امروز جای امنی ندارند و از روی ضعف خود عکسالعمل نشان میدهند و شما ملت ایران از روی قدرت ایستادهاید. به همین دلیل، آمریکاییها با بغض و کینه با شما مقابله میکنند.
فرمانده سپاه تهران بزرگ با بیان اینکه دشمنان تصور میکردند با وجود مشکلات معیشتی و اقتصادی جامعه میتوانند مردم را با طراحیهای خود به کف خیابانها بیاورند، گفت: تصاویر و برآورد دشمنان این بود اگر ما ناآرامیها را رقم بزنیم، آنگاه همه ملت ایران به این ناآرامیها میپیوندند، اما، همه ملت ایران یعنی همه آنها که مشکل داشتند یا نداشتند با دشمن همراهی نکردند.
سردار حسنزاده افزود: باید قدر ملت خود را بدانیم، چرا که ملت ما در این حادثه و فتنه عظیم به بزرگترین پیروزی دست پیدا کرد، ملت ما در جهاد کبیر که به تعبیر رهبر انقلاب عدم همراهی با دشمنان است، سربلند بیرون آمد، ما به این موضوع اشاره نداریم، ولی آنها به خوبی این موضوع را درک میکنند و در دو ماه اخیر به شدت از آن عصبانی هستند.
فرمانده سپاه تهران بزرگ با اشاره به جلسات دشمنان برای ایجاد ناامنی و گسترش آن در مدت اخیر در ایران اسلامی، گفت: دشمنان فکر میکردند که نظام قادر به کنترل و مدیریت شرایط نیست و در یکی از جلسات خود که در یکی از کشورهای عربی که دوم مهرماه به عنوان اتاق جنگ برگزار شد، با یکدیگر اختلافنظر برمیخورند. یکی از طرفهای حاضر در این جلسه به طرف دیگری میگوید مگر شما نگفتید اینها قادر به مدیریت اوضاع نخواهند بود، اما ایران با حرفهایگری به خوبی توانست این موضوع را مدیریت کند. دشمنان میخواستند تلفات بسیاری از ما بگیرند، اما نتوانستند.
سردار حسنزاده افزود: دشمنان تنظیم کرده بودند وقتی رئیسجمهور ما در مجمع عمومی سازمان ملل حاضر شد و تصویر حاج قاسم را به عنوان ابرمرد مبارزه و مقابله با تروریسم نشان میدهد و حقوق بشر آمریکایی را به طور کامل زیر سؤال میبرد، این عملیات را آغاز کردند.
وی بیان کرد: ما دقیقا همزمان با سخنرانی آقای رئیسی در سازمان ملل در خیابانهای تهران و ۲۲ استان کشور درگیر شدیم. رمز عملیات و زمان آن اینگونه بود که چند ساعت بعد در تمام دنیا میپیچد که چند هزار نفر در ایران تلفات گرفتیم. اما به فضل الهی و برکت وجود بسیجیان وقتی فرمانده سپاه دستور داد هیچ فردی از سلاح استفاده نکند، مجروح و شهید دادیم، اما اجازه ندادیم اراده دشمن جاری شود که به نوعی جهاد کبیر بود.
فرمانده سپاه تهران بزرگ با بیان اینکه ما در دوران تثبیت پیروزی خود هستیم، تأکید کرد: اینکه تبعاتی پس از پیروزی ما به وجود میآید به این دلیل است که هر پیروزی یک دوران تثبیت دارد و پیروزی بزرگ ملت ایران نیز نیاز به یک دوران تثبیت دارد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: جام جهانی قطر آلودگی هوا تیم ملی فوتبال ایران روز پرستار سردار حسن زاده سپاه پاسداران آمریکا جام جهانی قطر آلودگی هوا تیم ملی فوتبال ایران روز پرستار فرمانده سپاه تهران بزرگ قدرت جهانی نیست رژیم صهیونیستی سردار حسن زاده انقلاب اسلامی ایران اسلامی رهبر انقلاب آمریکایی ها ملت ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۱۴۵۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قرن حاضر؛ ظهور آسیا و افول غرب
در دهه اخیر، مفهوم خیزش آسیا یا قرن آسیا به یکی از موضوعات مهم در گفتمان استراتژیک جهانی تبدیل شده است. این مفهوم یکی از جدیدترین و درعین حال یکی از قدرتمندترین جلوههای توجه فزاینده جامعه جهانی به قاره آسیا است.
در سالهای اولیه قرن ۲۱ ام، گزارشها درباره ضعف فزاینده آمریکا، افول احتمالی آن و کاهش قدرت نظم جهانی تحت راهبری آمریکا در امتداد آن، باعث تقویت مفهوم قرن آسیا شد. ریشههای این مفهوم در دهه ۱۹۸۰ و بازگو کردن موفقیت اقتصادی ژاپن نهفته است. از مفهوم قرن آسیا درباره اقتصادهای سرزمین آفتاب تابان در دهه ۱۹۹۰ و همچنین اقتصادهای بزرگ چین و هند در آغاز دهه ۲۰۰۰ به کار گرفته شده است.
بنابراین، قرن آسیا اصطلاحی ابهام آلود است که معمولا تعریف مشخصی ندارد؛ یکی از دلایل این ابهام در نامگذاریهای مشابه از قبیل قرن اقیانوس آرام، قرن آسیا-اقیانوسیه و قرن چینی و نیز، اصطلاحاتی همچون معجزه آسیای شرقی، خیزش آسیا، خیزش چین نهفته است؛ بااینحال همه این تعاریف از قدرت گرفتن کشورهای آسیایی در یک دهه اخیر حکایت دارند.
اما، قرن آسیا از اصطلاحات فوق بسیار خاصتر است. زیرا این عبارت، روایتی تاریخی و هنجاری از قطبهای درحال تغییر قدرت جهانی است. کارشناسان روابط بینالملل اغلب از قرن نوزدهم بهعنوان قرن اروپا یاد میکنند و علت این مسئله، تسلط قدرتهای بزرگ اروپا، به ویژه بریتانیا روی روند سیاسی، نظامی، اقتصادی و فناوری جهان است.
در همین راستا، خیزش آمریکا به قدرت و تبدیل شدن آن به ابرقدرت، قرن بیستم را به دلیل تأثیرات واشنگتن روی امور جهانی، قرن ۲۰ ام، بعنوان قرن آمریکا مشهور شد. برهمین اساس، با آغاز قرن بیستویکم، کشورهای پیشرو آسیایی به ویژه چین و هند رفته رفته نقشهای بزرگتری در شکل دهی و مدیریت نظم جهانی ایفا میکنند. این نقش نتیجه توانایی فزاینده و چشمگیر این کشورها در دو دهه اخیر بوده است. با این اوصاف، قرن آسیا یا خیزش آسیا، به نقش اقتصادی و سیاسی غالبی اطلاق میشود که انتظار میرود چین، هند و همسایگان آنها در قرن بیستویکم ایفا کنند.
مؤلفههای قرن آسیا
برداشتهای مسلط درباره قرن آسیا غالبا درحالی است که بهنظر میرسد روندهای مرتبط نه تنها ناظر بر تحول اقتصادی در این قاره است بلکه ابعاد ساختاری و هنجاری را نیز دربرمیگیرد. قرن آسیا درواقع نتیجه آسیایی شدن است. آسیایی شدن خود، فرایندی است که به موجب آن، مناطق متنوع آسیا به طور پیوسته و فزاینده حول برنامههای مشترک اقتصادی و تمدنی بی همتای خود با یکدیگر همگرا میشوند.
آسیای امروزی، با وجود تنوع جغرافیایی و سیاسی، یک ویژگی مشترک دارد که همانا توسعه سریع اقتصادی و تقارب تمدنی است. در قرن جدید، آسیا در ابعاد مختلف اقتصادی ازجمله تجارت، زنجیره ارزش، تولید و سرمایه گذاری مستقیم خارجی به صورت یک بلوک ابرمنطقهای به هم متصل شده است.
از این نظر انتظار میرود سهم قاره آسیا از مصرف جهانی و طبقه متوسط جهان تا سال ۲۰۴۰ به ۳۹ و ۵۴ درصد برسد؛ این در حالی است که این نسبت در سال ۲۰۱۷ معادل ۲۸ و ۴۰ درصد بود. اما تأکید بر جنبه اقتصادی در برداشتهای مسلط درباره قرن آسیا این واقعیت مهم تاریخی را نادیده میگیرد که چین و هند بزرگترین اقتصادهای جهان در سال ۱۸۷۰ میلادی بودند، اما هر دو کشور به استعمار قدرتهای غربی درآمدند. بر این اساس، قرن آسیا صرفا نشانگر صعود اقتصادی این قاره در عرصه جهانی نیست بلکه نویدبخش برتری سیاسی و اجتماعی آن نیز است.
همانطور که پیشتر ذکر شد، جهان غرب در قرن بیستم در تلاش برای تحمیل سلطه خود در همه عرصههای اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و سیاسی بوده است. با ورود به قرن بیستویکم، توازن قدرت اقتصادی و سیاسی بهنفع آسیا تغییر کرده به طوریکه مرکز ثقل قدرت اقتصادی و سیاسی از اروپا-آتالنتیک به سمت آسیا ـ پاسیفیک تغییر یافته است.
درواقع، میتوان گفت که از دهه ۱۹۸۰ یک تغییر راهبردی به سمت شرق در فعالیتهای اقتصادی شروع شده و با ادامه این وضعیت تا سال، ۲۰۵۰ مرکز ثقل اقتصاد جهانی همچنان به سمت آسیا خواهد بود و بین هند و چین قرار خواهد گرفت. تا سال ۲۰۵۰ سه اقتصاد از چهار اقتصاد بزرگ جهان (چین، هند و ژاپن، در کنار آمریکا) آسیایی خواهند بود. بنابراین، جهان با نوعی بازتوزیع قدرت ازغرب به شرق روبهرو است.
البته، خیزش آسیایی به معنای از بین رفتن نفوذ و تاثیرگذاری جهان غرب روی امور جهانی نیست. بلکه قرن آسیا به معنای از بین رفتن برتری قدرت اقتصادی، سیاسی و نهادی غرب در مقابل شرق است و پکن و دهلی نو نقش اصلی را در این فرایند انتقال قدرت بازی میکند.
ظهور آسیا و افول غرب
با نزدیک شدن قرن آمریکا به پایان خود و تضعیف شدن قدرت آمریکا در کنترل و دیکته کردن امورجهانی، جهان جدیدی در حال ظهور است. در جهان نوین، کشورهای آسیایی دیگر بازیگرانی وابسته، ضعیف و دستنشانده در عرصه بینالمللی که از قدرتهای غربی پیروی کنند نیستند، بلکه رفته رفته به کنشگرانی تبدیل شده اند که در بسیاری موارد از استقلال عمل در برابر دولتهای سلطه گر غربی برخوردارند. این مسئله را به وضوح در جنگ اوکراین و غزه و اختلاف نظرهای روسیه، چین در یک سو و آمریکا در یک سوی دیگر شورای امنیت مشاهده کرده ایم.
اوکراین؛ نماد شکست غرب در برابر شرق
یکی از مشخصههای خیزش آسیا، قدرتیابی قدرتهای منطقهای مانند جمهوری اسلامی ایران در بستر یک جهان چندقطبی با نقش آفرینی قدرتهای شرقی از قبیل روسیه، هند و چین است. در بعد اقتصادی، در سال، ۲۰۰۰ آسیا کمتر از یکسوم تولید ناخالص داخلی جهانی را به خود اختصاص داد و در حال حاضر، در مسیر رسیدن به بالای ۵۰ درصد تا سال ۲۰۴۰ قرار دارد. اگر روند کنونی ادامه یابد، تا سال، ۲۰۵۰ آسیا مرکز اقتصاد جهانی خواهد بود و بیش از ۵۰ درصد از تولید اقتصادی جهانی را عمدتا با نقشآفرینی چین و هند، تأمین خواهد کرد.
خیزش چین و هند به منزلت قدرت بزرگ در هر دو عرصه اقتصادی و نظامی نخستین و مهمترین جلوه تغییر در توزیع قدرت جهانی است. چین و هند در بیست سال گذشته سهم خود را در اقتصاد جهانی به میزان سه برابر افزایش داده اند به طوریکه نه تنها بزرگترین تولیدکننده کالا و خدمات در جهان خواهند بود، بلکه به بزرگترین مصرفکنندههای جهان نیز تبدیل خواهند شد.
قدرتهای نوظهور آسیایی به ویژه چین بیشتر از گذشته در تلاش هستند تا نظم کنونی جهانی را به گونهای پیش ببرند که بازتاب دهنده منافع، ارزشها و هنجارهای ملی و آسیایی باشد.
هرچند پکن هماکنون نقش ذینفع مسئول را در نظم بین المللی موجود که آمریکا برحسب مطامع استکباری خود بر سایر کشورهای جهان تحمیل کرده است بازی میکند، ولی برنامههای جاه طلبانه چین، همچون ابتکار کمربند-راه و مشارکت در بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیایی، از خیز برداشتن آن برای درافکندن نظمی جدید با محوریت مقابله با سلطه لیبرال دمکراسی غربی حکایت دارد. بدینسان، برخالف ژاپن، هند، کره جنوبی یا هر کشور دیگر آسیایی، چین تنها قدرتی است که خود را خارج از هر ساختار اتحادی غرب محور قرار میدهد.
دومین جلوه تغییر در توزیع قدرت جهانی، افول پیوسته و فزاینده قدرت آمریکا در عرصه جهانی است. تا اواخر دهه ۱۹۶۰، آمریکا قدرت اول تولید در جهان بود؛ اما امروزه، به یک اقتصاد رانتی تبدیل شده است. در حال حاضر، ۵۸ درصد از کل درآمد در آمریکا از طریق سود سهام و پرداخت بهره حاصل میشود.
این در حالی است که چین پیشروترین کشور تولیدی جهان است. ازسوی دیگر، هند نیز در حال حاضر سومین اقتصاد بزرگ جهان به شمار میآید بهطوریکه تولید ناخالص داخلی آن دو برابر آلمان یا ژاپن است. ورود قریبالوقوع جهان به عصر آسیا فقط و فقط ناشی از خیزش و اقتصاد تولیدی بزرگ آن نخواهد بود، بلکه رشد کشورهای کوچکتر و متوسط همانند اندونزی، مالزی، کره جنوبی و ویتنام نیز سهم چشمگیری در این زمینه دارند.
سومین جلوه تغییر در توزیع قدرت جهانی به چالش کشیده شدن برتری نظامی آمریکاست. از آنجاییکه پیوند انکارناپذیری بین جایگاه نظامی و اقتصادی یک قدرت بزرگ و اعتبار قدرت
نرم و ظرفیت برای برنامه ریزی آن وجود دارد، در عمل ظرفیت آمریکا برای شکل دادن به نظم بینالمللی از طریق نفوذ و الگوسازی رو به کاهش است.
درواقع، آمریکا رفته رفته نه قادر و نه مایل به رهبری خواهد بود، چراکه برخالف گذشته، منابع الزام آور برای تداوم نقش رهبری در اقتصاد و سیاست بینالملل را در اختیار نخواهد داشت و به دلیل شکافهای فزاینده داخلی، از آمادگی و پشتوانه افکار عمومی برای ایفای نقش پلیس جهان برخوردار نخواهد بود.
سرنوشت قرن آسیا به فراز و نشیبهای اقتصادهای ملی در آسیا، به عملکرد اقتصادی کشورهای این قاره و جهان و به طورکلی، سیر تحوالت بینالمللی بستگی خواهد داشت. ازآنجا که آسیا به طور سنتی در معرض رقابت رقابت قدرتهای جهانی و منطقهای بوده است، احتمالا رقابت بر سر سلطه یابی سیاسی، قدرت نظامی و نفوذ اقتصادی را نیز تجربه خواهد کرد.
در این میان، هرچند به نظر میرسد نظم جهانی آینده در منطقه آسیا شکل خواهد گرفت، ولی با این حال، الگوهای پیچیده رقابت، درگیری، همکاری و ازهم گسیختگی را نیز به خود خواهد دید. بر همین اساس، ازنظر سیاسی و اجتماعی، آسیا به احتمال زیاد به مناطق تابعه مانند آسیای غربی، آسیای جنوبی، آسیای مرکزی تقسیم خواهد شد.
البته در این میان، بسیاری از کارشناسان غربی، خیزش آسیا را یک افسانه میپندارند و علت اصلی انتقاد آنها "وسعت آسیا و نبودن ساختاری یکپارچه در آسیا است" و همین عدم اتحاد در بین برخی از کشورهای آسیایی، همواره در تاریخ منطقه، یکی از ابزارهای اصلی کشورهای غربی برای گسترش سلطه و نفوذ خود در آسیا بوده است.
در همین راستا، افزایش اتحاد و همگرایی کشورهای آسیایی ورای چین و هند و تلاش همه کشورها به سمت هدفی مشترک و سودآور برای همه کشورها، یکی از شروط اساسی قرن آسیا است. اما، خیزش و رشد آسیا غیرقابل انکار است و یکی از نشانیههای آشکار این مسئله قدرت گرفتن شورای همکاری شانگهای، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و عضویت هرچه بیشتر کشورها در پیمان بریکس است.
افول قدرت غرب و هژمونی غربی نیز در جنگ غزه و عدم توانمندی آمریکا بعنوان راهبر نظم رو به افول جهانی در مدیریت تنشها و چالشهای کنونی جهان همچون تغییرات اقلیمی، بحران گرسنگی به علت جنگ اوکراین و فساد اتحادیه اروپا و کییف در روند صادرات غلات و ادامه یافتن جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و نادیده گرفته شدن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و قوانین بینالمللی از سوی تل آویو، همگی نشانی آشکار از عدم اتحاد و سقوط قرن آمریکایی است.
منبع: برنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی